مقام سابق وزارت امور خارجه آمریکا و عضو کنونی موسسه بین المللی مطالعات استراتژیک در لندن با این ایده که به دنبال هستهای شدن ایران، لزوماً خاورمیانه نیز تسلیحاتی نمیشود، موافق بوده است
پایگاه رهنما:
سال ۲۰۱۳ پرونده هستهای ایران با یک مقاله مهم در مجله نشنال آغاز میشود. در آن زمان دیوید کامرون، نخست وزیر وقت انگلیس در جریان سفر اخیر خود به امارات متحده عربی هشدار جدی در مورد برنامههای هستهای ایران مطرح کرد و مدعی شد حرکت ایران در جهت فرآیند هستهای میتواند یک چرخه هستهای در خاورمیانه به راه بیاندازد.
باراک اوباما، رئیس جمهور آمریکا نیز در ماه مارس نگرانی مشابهی را در مورد فعالیتهای هستهای ایران مطرح کرد. اما تصور اینکه تمایل ایران به هستهای شدن بتواند پیامدهای دومینو گونهای برای خاورمیانه که اوباما آن را خطرناکترین منطقه جهان توصیف میکند، داشته باشد، بسیار چالش برانگیز است.
در تحقیقی که توسط نشنال منتشر شد، دادههایی به دست آمد که متفاوت از سخنان سران دولتهای غربی بود، کارشناسان سازمان مطالعات جنگ در کینگ کالج لندن، اینگونه تحلیل کردند که احتمال اندکی وجود دارد که بازیگران کلیدی منطقه شامل عربستان سعودی، مصر و ترکیه در صورت هستهای شدن ایران، الگوی جمهوری اسلامی ایران را دنبال کرده و به دنبال پیشرفتهای هستهای باشند.
در آن مقاله کریستوفر هابس و متیو موران بر این باور بودند که با توجه به شواهدی که از خاورمیانه در دست است، اشاعه هستهای در این منطقه اجتناب ناپذیر نیست. رژیم صهیونیستی همچنان تنها قدرت هستهای منطقه مجهز به سلاح هستهای به شمار میرود که با گذشت ۴ دهه از هستهای شدن هنوز وجود تسلیحات را به طور رسمی اعلام نکرده است. در رد منطقی که میگوید اشاعه هستهای، چرخه هستهای به راه میاندازد، میتوان به شمال شرق آسیا اشاره کرد، جایی که کره شمالی تسلیحات هستهای تولید کرد، اما ژاپن و کره جنوبی که تکنولوژی هستهای در اختیار داشتند در مسیر تولید سلاح گام بر نداشتند. هر چند که این منطقه به لحاظ تاریخی مستعد درگیری و تنش است.
نویسندگان این مقاله دلایلی را نیز برای نگرانی در مورد برنامههای هستهای ایران بر شمردهاند. باوجود تاکید ایران بر صلح آمیز بودن فعالیتهای هستهایاش، آنها به ذخایر رو به افزایش اورانیوم غنی شده با خلوص بالا در ایران اشاره میکنند. ذخایری فراتر از میزان مورد نیاز برای اهداف صلح آمیز هستهای ایران است. با این حال آنها این نکته را خاطرنشان میکنند که این عوامل لزوماً به معنی به راه افتادن چرخه هستهای در منطقه نیست و هیچ دلیلی وجود ندارد که افزایش غنی سازی ایران به سمت تولید سلاح هستهای برود.
در ادامه این مقاله آمده است: البته ذکر این نکته نیز اهمیت دارد که تاریخ نشان میدهد تمایل به توسعه فعالیتهای هستهای در بین کشورهای منطقه وجود داشته است. صدام حسین در دهه ۱۹۷۰ میلادی در جهت گسترش فعالیتهای هستهای گام برداشت و بشار اسد نیز در اوایل سال ۲۰۰۰ همین مسیر را طی کرد. اما در هر دو مورد اسرائیل با اقدام نظامی با این تمایل هستهای مقابله کرد. اما ترکیه، مصر و عربستان سعودی با توجه به روابط نزدیکی که با ایالات متحده دارند، گامی در زمینه هستهای شدن بر نداشتهاند. هر سه این کشورها عضو پیمان منع اشاعه هستهای هستند و همواره برای خاورمیانه عاری از سلاح هستهای تلاش کردهاند.
در آن روزها پیتر جنکینز، نماینده سابق انگلیس در آژانس بین المللی انرژی اتمی نیز در مورد ایجاد چرخه هستهای در خاورمیانه به دنبال هستهای شدن ایران ابراز تردید کرد. این نماینده سابق میگوید: عربستان سعودی به شدت در مورد برنامههای هستهای ایران مشکوک است و به همین دلیل در سالهای اخیر همکاریهای امنیتی و دفاعی خود را با آمریکا افزایش داده تا در واقع نوعی بازدارندگی ایجاد کرده باشد. با این حال این گمانه زنی وجود دارد که در صورت هستهای شدن ایران، عربستان سعودی کلاهکهای هستهای را از کشورهایی مانند پاکستان خریداری کند. چرا که آنگونه که تایمز لندن خبر داده، یکی از مقامات سعودی در گفت و گو با این نشریه اعلام کرده است هستهای شدن ایران در صورتی که پادشاهی عربستان هنوز هستهای نشده باشد، به لحاظ سیاسی کاملاً غیر قابل پذیرش است.
همچنین ترکیه نیز یکی دیگر از کشورهای منطقه است که رفتار هستهای ایران را به دقت زیر نظر دارد. ترکیه به عنوان عضو پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) هم اکنون دسترسی غیر مستقیمی به نیروهای بازدارنده هستهای دارد. از سوی دیگر ترکیه بیش از ۴۰ سال با اتحاد جماهیر شوروی مجهز به سلاح هستهای مرز مشترک داشت، اما هیچگاه در جهت هستهای شدن حرکت نکرد. از سوی دیگر روابط به طور کلی مثبت آنکارا با تهران به این معنی است که ترکیه ایران مجهز به سلاح هستهای را یک تهدید فوری برای امنیت خود ارزیابی نمیکند. همچنین آنکارا میداند که هر گونه تلاش برای هستهای شدن ترکیه به معنی پایان یافتن رویای ورود به اتحادیه اروپا است.
مصر، مانند عربستان سعودی خود را رهبر کشورهای عرب سنی مذهب میداند. اما قاهره بیش از ایران هستهای به فعالیتهای هستهای اسرائیل واکنش نشان داده و از پیمان منع اشاعه هستهای و دیگر چارچوبهای بین المللی برای فشار بر اسرائیل بر سر برنامههای هستهایاش استفاده میکند. به همین دلیل به نظر نمیرسد هستهای شدن ایران، قاهره را بر آن دارد تا از رویکرد جاری دست کشیده و به باشگاه هستهای ملحق شود. نباید این نکته را فراموش کرد که محمد مرسی، رئیس جمهور کنونی مصر نیز در مقایسه با حسنی مبارک، روابط به مراتب بهتری با ایران دارد.
در این بین مارک فیزپاتریک، مقام سابق وزارت امور خارجه آمریکا و عضو کنونی موسسه بین المللی مطالعات استراتژیک در لندن نیز با این ایده که به دنبال هستهای شدن ایران، لزوماً خاورمیانه نیز تسلیحاتی نمیشود، موافق بوده است و میگوید: ورود ایران به باشگاه هستهای دست کم یکی از سه کشور ترکیه، مصر و عربستان را بر آن میدارد تا در استراتژیهای امنیتی خود تجدید نظر کند. در این بین به عقیده فیزپاتریک، احتمال تغییر رویه عربستان سعودی بیشتر است. جرالد بات، کارشناس امور خلیج فارس نیز با این دیدگاه موافق است. به عقیده وی، کشورهای عرب حوزه خلیج فارس، در صورت هستهای شدن ایران احساس خواهند کرد که باید توازنی از قدرت ایجاد شود. از سوی دیگر فشار افکار عمومی در این کشورها برای مواجهه با تهدید ایران نیز قابل ملاحظه خواهد بود.
ارسال نظرات